English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5831 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
base rates U اهنگ پایه
base rates U نرخ پایه
base rates U تعرفه مبنا
base rates U نرخ مبنا
base rates U ارزش اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rates U اندازه نسبت
rates U پایه
rates U تندی سرعت عوارض
rates U قرار
rates U بها
rates U سنجیدن
rates U ارزیابی کردن
rates U اهنگ
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates U مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rates U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates U مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rates U درصد
rates U شمردن
rates U بر اوردکردن
rates U نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
rates U سرعت ارزیابی کردن
rates U میزان
rates U درچند
rates U نرخ
rates U سرعت
rates U روش طرز
rates U منوال
rates U درجه بندی کردن
rates U نسبت
rates U درجه
rates U سرعت حرکت
rates U اهنگ حرکت
rates U سرعت کار
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
rates U نواخت
exchange rates U نرخ مبادله ارز
rates and taxes U عوارض ومالیات
exchange rates U نرخ تسعیر ارز
exchange rates U نرخ تبدیل ارز
Do you have any special rates? U آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
water rates U پولمصرفآب
exchange rates U نرخ مبادله
exchange rates U نرخ مبادلهای
exchange rates U نرخ ارز
fixing rates U نرخ بندی
floating rates U نرخهای بارهای دریایی
birth rates U نرخ زاد و ولد
birth rates U اهنگ زاد و ولد
birth rates U نرخ افزایش ولادت
birth rates U ضریب افزایش جمعیت
exchange rates U مظنهء ارز
railway rates U تعرفه یا کرایههای راه اهن
A single town and two different rates!. <proverb> U یک شهر و دو نرخ؟!.
free exchange rates U نرخهای ارز ازاد
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
Participation rates are low compared to international standards. U میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
to base one self U تکیه کردن
to base one self U اعتماد کردن
base 0 U decimal
base 0 U پایه 01
sub base U زیر قشر
sub base U زیر بستر
base course U لایه شالوده
r base U ار- بیس
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base course U قشر لعاب
base course U لایه اساس قشر اساس
base course U قشر پی راه
first base U اولینپایگاه
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
second base U دومینپایگاه
filbert base U پایگاه دروغین
filbert base U پایگاه فریبنده
defense base U پایگاه پدافندی
defense base U پایگاه دفاعی
data base U مبنای اطلاعات
data base U پایگاه داده ها
knowledge base U پایگاه اگاهی
floating base U پایگاه شناور دریایی
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه معلومات
inorganic base U باز غیر الی
inorganic base U باز معدنی
hard base U باز سختbaseball
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
base running U دویدن بسوی پایگاه
fuse base U پایه ی فیوز
fox base+ U فاکس بیس پلاس
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
base section U بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
bayonet base U پایه لامپ میخی
base width U عرض پایه پهنای پایه
base width U ستبرای پایه
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای بنیادی
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base unit U یکان مبنا
base unit U یکان پایگاهی
base symbol U علایم قراردادی مبنا
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
center base U میدان مرکزی
base spray U بسک ته
base spray U بسکهای ته گلوله
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base U باز مزدوج
column base U پایه ستون
column base U ته ستون
column base U زیرستون
base shop U تعمیرگاه پادگانی
chart base U چارت مادر
chart base U چارت مبنا
base speed U سرعت مبنا
base speed U سرعت منتجه
base stone U سنگ زیرین
lewis base U باز لوویس
base of a triangle U قاعده [مثلثی] [ریاضی]
hardwood base U پایهسختچوبی
fixed base U پایهثابت
dexter base U پایهراستی
concrete base U پایهیبتونی
centre base U ستونمرکزی
bracket base U پایهقلاب
base of splat U پایهپشتصندلی
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base U مبدا زمانی
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base U ماخذ مالیات
lamp base U پایهلامپ
magazine base U محلانبارخشاب
base-court U حیات بیرونی
Attic base U پایه ی آتنی
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
wave base U سطحموج
telescope base U پایهتلسکوپ
swivel base U پایهگردنده
sprung base U تشکفنری
sinister base U منحنیانتهایی
recharging base U بخشتغذیه
pin base U پایهمیله
tax base U مبنای مالیاتی
stanchion base U زیرستون
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
octal base U هشت پایهای
number base U پایه عدد
number base U عدد پایه
number base U مبنای عددی
naval base U پایگاه دریایی
monetary base U پایه پولی
monetary base U مبنای پولی
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base U مبنای بسیج
magneto base U پایه مگنت
loktal base U لامپ قفلی
polyacid base U باز چند اسیدی
polyacidic base U باز چند اسیدی
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base U مبنای نرم افزار
soft base U باز نرم
single base U تک مادهای
single base U باروت یک حبهای
sight base U پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base U باز شیف
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base U شبه باز
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base U بازی گرگم بهوا
loctal base U لامپ قفلی
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
bare base U پایگاه اماده نشده
base map U نقشه پایگاه
base map U نقشه مادر
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
base loading U بار اولیه
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
base address U نشانی پایه
base address آدرس مبنا
base band U ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
bare base U پایگاه اشغال نشده
base map U نقشه مبنا
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of origin U مبداء اصلی
army base U پایگاه نیروی زمینی
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations U پایگاه عملیات
fire base U مبنای اتش
base of fire U مبنای اتش
base number U عدد پایه
base number U عدد مبنا
base mortar U قبضه مبنا
base mortar U خمپاره مبنا
base memory U حافظه پایه
base line U خط توجیه
base band U مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com